آیتالله جوادی آملی: مملکت را کمیته امدادی نمیشود اداره کرد
آیتالله جوادی آملی راه حل های «کمیته امدادی» را زیر سوال می برد و می گوید: «مملکت را کمیته امدادی نمی شود اداره کرد.
پارسینه: تاب آوری یک جامعه در گرو چیست؟ اندیشمندان حوزه توسعه، توسعه را « ایجاد توانمندی برای ابداع و اعمال راه هایی به سوی کشف به هنگام مساله های مشترک و حل بهینه ها آن ها می دانند» در این تعریف هدف، افزایش مصالحه و ظرفیت جامعه و حکومت است، که منتهی به تاب آوری براساس جامعه قوی فقرزدایی شده و حکومت قوی می شود. اما آیا با سیستم اقتصادی صدقه ای و کمیته امدادی عدالت اجتماعی، و فقرزدایی قابل تحقق هستند؟ در پاسخ به این سوال، آیت الله جوادی آملی فقیه، فیلسوف، عضو جامعهٔ مدرسین و از مراجع تقلید شیعه سخنان انتقادی مهمی مطرح کرده است.
از منظر توسعه، جوادی آملی راه حل های «کمیته امدادی»ش را زیر سوال می برد و می گوید: «مملکت را کمیته امدادی نمی شود اداره کرد. هر کس باید در کنار سفره خودش بنشیند. تولید تولید تولید. اشتغال اشتغال اشتغال. ما دو تا فقر داریم: یک فقر اقتصادی که آن حُسن الکفایه و تاج کفایت و مدیریت، باید این را کاملاً ریشه کَن کند. فقر اقتصادی قدغن است. یک فقر طبیعی داریم. فقر طبیعی مثل کودکان، سالخورده ها، بیماران افتاده، اینها اهل کار و کسب نیستند؛ نه خردسالان اهل کار و کسب هستند، نه سالمندان از کار افتاده. این فقر طبیعی را به وسیله خانواده هایی که دستشان به وسیله اقتصاد اساسی پر است باید تأمین بکنیم وگرنه کشور را با کمیته امداد اداره کردن در شأن یک نظام اسلامی نیست.»
او در ادامه می گوید: «سخن در این نیست که شکم پر بشود، سخن در آبرو است. این تاج است این تاج را به سر هر کسی نمی شود نهاد. امام سجاد(صلوات الله و سلامه علیه) به خدا عرض می کند خدایا این تاج را تو باید بدهی. آن فهم را که من بفهمم ریشه فقر اقتصادی کلاً صد درصد باید قطع بشود تو باید بدهی. فقر طبیعی هست، اگر کسی در کنار سفره پسرش باشد یا پدرش باشد یا برادرش باشد که «من بالکفایه» او هستند این ننگ نیست، اما اداره مملکت با کمیته امدادی در شأن یک نظام اسلامی نیست.»
به عبارت دیگر فقیه برجسته حوزه، به طور غیرمستقیم راه حل کمیته امدادی که گروه فداییان اسلام در ۸۱ سال پیش به عنوان راه حل در تاریخ آبان ۱۳۲۱ و خرداد ۱۳۳۲ در کتاب "جامعه و حکومت اسلامی" مطرح کردند مورد نقد قرار می دهد. راه حلی که از نظر ایشان به عنوان راه حل کمیته امدادی سرمشق عملی دولت سیزدهم است.
در دیدگاه فداییان اسلام، در صفحه ۳۴ کتاب مذکور «قرض الحسنه، و نصیحت ثروتمندان برای ارائه قرض الحسنه به فقرا» راه حل اساسی به شمار می رود... از نظر آنان «بهترین شخص برای وزارت اقتصاد ، یک بقال با ایمان و پاک است. چرا که بهترین درس اقتصاد و صرفه جویی که دانشگاه های بزرگی در دنیا برای تدریس و تکمیل آن ها تاسیس شده، همان حساب های دقیق عطاران ایرانی است.... باب اقتصاد و صرفه جویی را برای ملت مسلمان ایران باز نموده و در اندک زمانی از این فقر عمومی نجات یابند»
نتایج عمده اداره کشور به روش کمیته امدادی
وضعیت کنونی توسعه و اقتصاد ایران اکنون به وضعیت وخیمی منتهی شده است تا جایی که این فقیه برجسته تاکید می کند «شأن مردم، زندگی ناآرام نیست، هزاران سال با شرف زندگی کردهاند، تمام مردم ایران، آقا و آقازاده هستند» اما باید ظاهرا به انتظار دیگر پیامدهای شیوه مدیریت توسعه کشور نشست که در آن فقر، فقرزدایی و عدالت اجتماعی، راهی ندارد.
این فیلسوف حوزه در دیدگاه راجع به توسعه اجتماعی و اقتصادی ، پیامدهای چنین نگاهی را نیز مطرح کرده بود. او در سخنانی (این بخش از فیلم سخنان ایشان استخراج شده) با تمایز گذاری میان کلمه "گدا و فقیر" به یکی از زمینه های اصلی افزایش تاب آوری فردی و اجتماعی اشاره می کند و می گوید: «وقتی ملتی جیبش، و کیفش خالی است، می گوییم گدا. کلمه گدا بار علمی ندارد. اما قرآن گدا نمی گوید، قرآن فقیر می گوید. فقیر به معنای گدا نیست. فقیر یعنی ملتی، ستون فقراتش شکسته و ویلچری است. ملتی که جیبش و کیفش خالی است، ویلچری است، این ملت مقاوم نیست. با این اوضاع دنبال اقتصاد مقاومتی می گردید؟ شما می خواهید ملت ویلچری را مقاوم کنید؟ ملتی که فقیر است گدا نیست، جیبش خالی است ، او گدا نیست، او فقیر است. این فعیل به معنای مفعول است به این معنا که ستون فقراتش شکسته است؛ زمینگیر است. مسکین هم به همین معناست، مسکین که به معنای گدا نیست، مسکین به معنای زمینگیر است. یعنی قدرت حرکت ندارد. اصرار قرآن کریم این است که جیب و کیفتان باید پر باشد. روی پای خودتان بایستید.»
این فیلسوف در ادامه به نتایج فقر و زندگی فقیرانه در قبل از اسلام و این که چگونه بر اساس فقر روحیه چاپلوسی و قتل فرزندان رواج یافته بود اشاره کرد. این فقیه حوزه علمیه می گوید: « فرمود وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ. در جاهلیت در سه مقطع بچه ها را می کشتند. که هر سه مقطع را قرآن کریم نقل کرده است. اگر دختر بود گاهی زنده به گور می کردند، "ام یدثه فی التراب"، و این مقطع شهرت پیدا کرده است. گاهی در اثر خوف فقر بچه ها را اعم از دختر و پسر می کشتند، و گاهی هم در اثر سفاهت قربانی بت ها می کردند...املاق به معنای تملق و چاپلوسی است. یعنی ملتی که جیبش و کیف اش خالی است، ملت املاقی است، ملت متملق و چاپلوس است، ملت آزاد نیست.»
این مرجع شیعه، در ادامه به یکی از سخنان «سالار شهیدان حسین ابن ابی طالب (علیه السلام) اشاره کرد و گفت: «سالار شهیدان فرمود مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ، کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو، وَ أَسْرَعَ لِمَجِیءِ مَا یَحْذَرُ فرمود هر هدفی یک راهی دارد. هر راهی انسان را به هدف نمی رساند. برای نیل به هر هدفی از هر راهی نمی شود کمک گرفت. اگر صراط مستقیم بود هدف فضیلت و موفقیت است، و اگر کژراهه بود دوزخ است. این چنین نیست که انسان با وسیله های حرام، به مقصد صحیح برسد. هرگز هدف وسیله را توجیه نمی کند. هر کسی بخواهد از راه حرام به جایی برسد، زودتر از دیگران می افتد. ممکن نیست حرام وسیله موفقیت باشد. هرگز هدف وسیله را توجیه نمی کند.»
او تاکید کرد: «اگر ما اقتصاد مقاومتی را خواستیم از معبر بانک های ربوی بگذرانیم، این شدنی نیست. کسی وام بگیرد وام ربوی از بانک ها ربوی، از کانال و مسیر بانک ربوی بخواهد به اقتصاد مقاومتی برسد، این شدنی نیست. با وسیله حرام نیل به مقصد صحیح ممکن نیست. مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ، کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو، وَ أَسْرَعَ لِمَجِیءِ مَا یَحْذَرُ.»
باسلام درود خدا برایتالله جوادی با هزار بدبختی ونخوردن وام گرفتن مقروض شدن چند تا گاو شیری سربهم کردیم من با کمک خانمم 45سالمه حضرت عباسی هم خودم مریضم هم خانمم همسایه ازم شاکی شد دادگاه بعداز دو بار جریمه میلیونی بارسوم تهدید وروانه زندان مجبورم کرد دامم رافروختم الان بدبخت مقروض وگدام کردن 600 ملیون متضررم کردن نهتوان جسمی دارمنمیدانم با این فقارت که بهسرم اوردن چطور زندگی کنم اگر بمیرم بهسمت کمیته نخواهم رفت پیشنهاد دادن چرافقیرم کردین حالا راه گدایی یاد میدهید خدا ازتان بخاطر ظلمی که به زن وبچهام کردین نگذرد