زنگ خطر افزایش خودکشی در میان پزشکان به صدا در آمد
میزان خودکشی میان پزشکان جوان در کشور ما از میانگین جهانی بیشتر است، در مقایسه با کشور خودمان هم وضعیت صعودی پیدا کرده و زنگ خطر را به صدا درآورده است.
دبیر کمیسیون دیدهبان شفافیت و عدالت گفت: «وقتی پزشکی فارغالتحصیل میشود اگر به هر دلیلی نتواند وارد دوره طرح شود، یعنی اگر بگوید پدر و مادرم هر دو امسال فوت کردهاند و شش ماه یا یکسال وضع روحی مناسبی ندارم و نمیتوانم وارد دوره طرح شوم، گاهی بدون ملاحظه وثیقه او را به واحد حقوقی وزارت بهداشت ارجاع میدهند؛ این شدت برخورد در مقابل پزشکانِ جوان یک احساس بیپناهی به آنها میدهد.»
به گزارش خبرآنلاین سال جدید برای جامعه پزشکی خوب شروع نشد، همان اوایل سال بود که خبر رسید یک پزشک دست به خودکشی زده است، از این حادثه چیزی نگذشته بود که خبر خودکشی پزشک بعدی هم منتشر شد، خودکشی پزشکان و کادر درمان در سالهای اخیر پرتکرار شده و بهنظر میرسد اگر تصمیمهای جدی درباره آن گرفته نشود عاقبت عجیبی در انتظار است.
هر موقع درباره خودکشی یا افکار خودکشی صحبت میشود یکی از متهمهای اصلی وضعیت روحی و اختلالهای روانی است، اما دبیر کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت درباره آن میگوید: «خودکشی پزشکان جوان معمولاً ربطی به بیماری های روحی و روانی حاد ندارد، برای اینکه اگر پزشکی تا این حد دچار اختلالات روحی و روانی باشد نمیتواند تا روز قبل از اقدام به خودکشی، در مراکز درمانی پزشکی کند.»
هومان سبطی، در این گفتوگو با خبرآنلاین از دلایل بیانگیزه شدن پزشکان جوان و شرایطی که اقدام به خودکشی را برای آنها تسهیل میکند میگوید. متن کامل این گفتوگو در ادمه آمده است.
*این روزها درباره خودکشی پزشکان خبرهای زیادی شنیده میشود، نظرتان درباره این وضعیت چیست؟
میزان خودکشی میان پزشکان جوان در کشور ما از میانگین جهانی بیشتر است، در مقایسه با کشور خودمان هم وضعیت صعودی پیدا کرده و زنگ خطر را به صدا درآورده است.
*هر موقع درباره خودکشی صحبت میشود بلافاصله پای مسائل روحی به میان باز میشود، درباره پزشکان هم همین است؟
خودکشی پزشکان جوان معمولاً ربطی به بیماری های روحی و روانی حاد ندارد، برای اینکه اگر پزشکی تا این حد دچار اختلالات روحی و روانی باشد نمیتواند تا روز قبل از اقدام به خودکشی، در مراکز درمانی پزشکی کند.
*پس بهنظرتان دلیل اقدام به خودکشی آنها چیست؟
بهنظر میرسد در حل تعارضهایی که این گروه با آن مواجه هستند، مکانیسم جایگزین دیگر جوابگو نیست، یعنی یک پزشک جوان آنقدر پلهای پشتسر خودش را برای اینکه به رزیدنتی یا اینکه به پزشکی دوران طرح برسد خراب کرده که وقتی به پشت سر خود نگاه میکند میبیند هیچ امکان برگشت و تغییر مسیر ندارد( بر خلاف سایر رشته ها) و شرایط فعلیای که دارد بهقدری غیرانسانی و غیرقابل تحمل است که متاسفانه ترجیح میدهد خودکشی کند.
*شما میگویید شرایط پزشکان جوان، چه در دوره دستیاری و چه در دوره طرح غیرانسانی و غیر قابل تحمل است، مگر چه شرایطی بر آنها حاکم میشود؟
ما میتوانیم شرایط را به دو دسته تقسیم کنیم، یکسری دلایل درونزاد است، یعنی به سیستم بهداشتی و درمانی، روابط کاری و تعارض منافع مربوط میشود. قسمت دوم دلایل برونزاد هستند و به تعامل کادر درمان بهویژه پزشکان با سایر اقشار جامعه و البته لایههای قدرت و ثروت برمیگردد.
*اگر موافق باشید از شرایط درونزاد شروع کنیم، دقیقا منظورتان چیست؟
دلایل درونزاد به این معنا که خود پزشکان آنطورکه باید مراقب یکدیگر نیستند، مثلا یک پزشکی که دارای درآمد بالایی دارد خیلی مواقع پزشکان جوان را به شکل جانشینان خودش میبیند، به آنها پر و بال میدهد، حتی در مطب خودش امکان طباطب به آنها میدهد، اما نقطه مقابل این هم وجود دارد، یعنی پزشکانی هستند که به پزشک جوان بهچشم رقیب نگاه میکنند و از قدرت خودشان به عنوان استاد سوءاستفاده میکنند گویی که میخواهند آنها را تحقیر یا تنبیه کنند، چنین وضعیتی یک پزشک جوان را خرد میکند. این نوع برخورد میان دستیاران سال بالا و پایین هم بسیار گزارش شده است.
اگر وزارت بهداشت و دانشگاههای تابع آن، معتقد هستند که در دوره دستیاری فقط به پزشکان رزیدنت آموزش میدهند بنابراین رزیدنتها باید فقط در حد آموزش کار کنند، در این صورت کشیکهای شب باید توسط پزشکان استخدام شده بیمارستانها انجام شود و دستیاران کنار آنها باشند برای یادگیری نه بیشتر، اما واقعیت جاری این نیست، یعنی همه بار بیمارستان از غروب تا صبح روز بعد به عهده رزیدنتها است. پس اگر رزیدنتها درحال کار کردن و خدمتگزاری و کسب درآمد برای بیمارستان هستند باید بیمه شوند و بهدنبال آن از حقوقی درخور برخوردار شوند. حقوق رزیدنتها به حدی ناچیز است که از گفتن آن خجالت میکشند، بنابراین این وضعیت دستیاران مانند همان مثل یک بام و دو هوا است، نه میدانند آموزشی هستند و نه میدانند یک نیروی کار هستند.
گاهی تفاوت ایدئولوژی میان پزشک جوان و پزشکانی که بهعنوان استاد در سیستم بهداشت و درمان وجود دارند دیده میشود، این سهمیههای رنگارنگی که با آن از گروههای فکری مختلف وارد دانشگاه میشوند سبب شده برخی دانشجویان از برخی دیگر جدا شوند و در ذهن خود مرزبندی هایی داشته باشند و این به هر دو گروه آسیب میرساند.
*از پزشکان برای دوره دستیاری تعهد یا ضمانتنامه میگیرند، چرا؟
بله، از دستیاران برای دوره تحصیل تعهدها و ضمانتهای مالی گرفته میشود، به این اعتبار که به آنها میگویند بهازای آموزشهایی که سیستم پزشکی کشور به شما میدهد بعد از پایان تحصیل در مناطقی که ما برای شما مشخص میکنیم به عنوان پزشک طرح باید ارائه خدمت بدهید، و این تعهدهای مالی ضمانت ارائه خدمت است، ضمن اینکه اصل این اقدام را باید یکبار بررسی حقوقی کرد که آیا اساسا درست است یا خیر، این تعهدهای مالی را طوری تنظیم میکنند که اگر یک پزشک حین تحصیل به هر دلیلی فوت کند این تعهدهای مالی به گردن ضامنان او باقی میماند و وزارت بهداشت میتواند آن را از ضامن پزشک فوت شده بگیرد، بنابراین تصور کنید این وضعیت چه فشار روحی برای دستیاران ایجاد میکند.
وقتی پزشکی فارغالتحصیل میشود اگر به هر دلیلی نتواند وارد دوره طرح شود، یعنی اگر بگوید پدر و مادرم هر دو امسال فوت کردهاند و شش ماه یا یکسال وضع روحی مناسبی ندارم و نمیتوانم وارد دوره طرح شوم، گاهی بدون ملاحظه وثیقه او را به واحد حقوقی وزارت بهداشت ارجاع می دهند؛ این شدت برخورد در مقابل پزشکانِ جوان یک احساس بیپناهی به آنها میدهد.
*به عامل دوم برسیم، درباره شرایط برونزا که سبب ایجاد مشکلاتی برای پزشکان شده است، بگویید.
جامعه را نسبت به پزشکان بیمعرفت کردهایم، نمیخواهم این را به گردن مردم بیندازم اما الان مردم در خودکشی پزشکان نقش دارند، مردم هم از پزشکان انتظار بالایی دارند و هم سعی میکنند آنها را بهحساب نیاورند، تمام مشکلات سیستم بیمه و سیستم بهداشت و درمان کشور را به همین سربازان خط مقدم که پزشکان هستند نسبت میدهند و با آنها بدخلقی و بیمعرفتی میکنند، درحالی که مردم ما باید بدانند از نظر دسترسی به امکانات پزشکی در بهشت پزشکی جهان زندگی میکنند.
مردم برای یک آنفلوآنزای ساده در کشوری مانند آمریکا یا نروژ اصلا به این آسانی به پزشک دسترسی ندارند و بهای یک معاینه و تجویز ساده هم بسیار به نسبت درآمد سرانه بیشتر از ایران است. در ایران این دسترسی بسیار ساده است، مردم باید آنجا را ببینند تا متوجه شوند دسترسی به پزشک در ایران مانند بهشت است. البته در خیلی از موارد ما میتوانیم بهتر باشیم اما این مسائل اصلا به پزشک ربطی ندارد، بیمه گاهی پول بیمارستانها را نمیدهد و بیمارستانها هم نمیتوانند امکانات لازم را فراهم کنند، اما مردم همه اینها را به گردن پزشک یا پرستار یا دندانپزشک جوان و نخبه کشور میاندازند.
از طرفی جو رسانهای علیه پزشکان زیاد است، یکی دو کمدین معروف و دوستداشتنی کشور هستند که وقتی به موضوع پزشکی میرسند آنچنان پزشکان را به باد انتقاد میگیرند که من فکر میکنم ضربه زیادی میزنند. پزشکان برای چند گروه در جامعه استرسزا هستند، یکی از این گروهها هنرمندان هستند، آنها دوست دارند همیشه در مرکز توجه جمع باشند و گاهی پزشکان برای آنها مانع هستند. سیاستمداران نباید اجازه میدادند از پزشک یک آدم سودجود، بیقید، زیرمیزی بگیر و بی درد تصویرسازی شود تا در واقعیت یک فرد برای سرماخوردگی یک پزشک را زیر باد کتک نگیرد.
زنگ خطر بحران اجتماعی در جامعه ما به صدا درآمده و متاسفانه مسئولان ما ، خواب هستند . مملکت داری ما در مقایسه با کشورهای همسایه نه کشورهای عربی که نفت و گاز دارند،در مقایسه با تاجیکستان و ترکمنستان و ترکیه ..... مصبیت بار هست و شوربختانه نمود این بی تفاوتی و خواب زدگی را در فقر و محرومیت کشور ، در خودکشی رزیدنت ها ، در اختلاس ها ..... می بینیم و این وسط تنها مردم هستند که متضررند . امام جمعه عالی شهر، بوشهر می گوید ، دولت هرچه برای بهبودرفاه و معیشت شما ، کار جهادی می کند ، نمی بینید ، مقصر دولت قبلی است ، امام جمعه دیگری می گوید ،که علت اضافه وزن مردم ، به خاطر وضعیت خوب معیشتی هست ، .............. باور کنید ۹۵ درصد اضافه وزن مردم ما به خاطر سوء تغذیه هست ، خانواده هایی که ماهها رنگ گوشت را در خانه اشان نمی بینند ، پدر کارگر و کارمندی که تمام هزینه زندگی اش صرف اجاره خانه می شود ، مردمی که به خاطر وضعیت بد تغذیه ، به خاطر گرانی قید گوشت و ماهی و میگو را زده اند و با جگر و سنگدان مرغ ارتزاق می کنند ، نانهای بی کیفیت و فاقد ارزش غذایی ، برنجهای هندی فاقد ارزش غذایی ، تخم مرغ و نیمرو ، روغن های بی کیفیت پخت و پز ....... و اضطراب و استرس و فشارهای روانی و زندگی در بحران ۴۶ ساله به چاقی و دیابت و بیماری اعصاب و روان ...... می رسد . چرا با سرزمینی پر از ثروت و نعمت جوان ایرانی با مدراک تحصیلی بالای باید خودکشی کند و یا به خاطر انتقاد و اعتراض به شرایط زندگی باید زندانی شود . تنش و اختلاف و جنگ با دنیا ، ایجاد محدودیت ، تحریم و فشار اقتصادی بر مردم ، بی توجهی به نخبگان و حصار و انزوای ۴۶ ساله ، تجمیع ثروت و رفاه و آرامش برای اقلیتی و از همه مهمتر تنش و اختلاف و دعوا با مردم ، که همینی که هست ، ما در بهشت زندگی می کنیم ، تحریم ها بی اثر هست ، بیرون از مرز همه دشمن هستند ، ما پیروان حضرت محمد ( ص ) باید در شعب ابوطالب زندگی کنیم و مقاومت کنیم تا آمریکا و اسرائیل را با معجزه خداوند موریانه ! بخورد و ازبین بروند ............. مردم را به مرز جنون رسانده است . تا قبل رسیدن به سرنوشت مردم یمن ؛ بالا غیرتاً اصلاحات را شروع کنید ، ؛ کشور سهم اقلیتی خاص نیست که ۴۶ سال خلاف نظر مردم ، در حالی که خودشان و فرزندانشان در رفاه زندگی می کنند ، مردم را در شرایط سخت و غیر قابل تحمل گذاشتند و توقع دارند از مردم که به شرایط سخت راضی باشند و سکوت کنند .
؛ سوت پایان اختلاف و جنگ با دنیا را با برداشتن تحریم های ۴۶ ساله به صدا دراورید .
؛ محدودیت های اجتماعی نفس گیر ، مثل عدم آزادی بیان و قلم و زندانی سیاسی ........ را بردارید .
؛ انتخابات ریاست جمهوری آینده را مشارکت همه احزاب سیاسی بدون نظارت شورای نگهبان برگزار کنید .
؛ با ارتباط تعامل با دنیا ، از سرمایه گذار خارجی و داخلی و گردشگر و توریسم خارجی ، به اوضاع و احوال نابسامان اقتصادی رونق دهید و بگذارید صنعت گر ، کارخانه دار ورشکسته ،جوان بیکار ..... در سایه تحول اقتصادی ، چرخ اقتصاد را به حرکت درآورند .
؛ دانشجویان پزشکی ، پزشکان ، نخبه گان دانشگاهها و اساتید را ارج نهیم ، قرار نیست که پزشکی موفق شود که وابسته به فلان و فلان باشند و بقیه مجبور به مهاجرت و خودکشی شوند .
؛ سینما و فیلم ، موسیقی سنتی ، خواننده گان پاپ و راک و رپ ...... را ارجح نهیم ، سینما و فیلم ما در حال به ابتذال رسیدن هست ، کارگردانها و بازیگران را مجبور به مهاجرت نکنیم ، اجازه بدهیم که سینما و فیلم در دست اهلش باشد بدون ممیزی و سانسور ، در بوشهر جلوی برگزاری کنسرت را نگیریم ، تنها راه تنفسی مردم ما همین موسیقی و شادی است که دعا می کنیم ، مسدود نشود .
؛ محبط زیست و منابع طبیعی ، جنگل ، دریا ..... به انواع و اقسام دلایل ، مثل ارثیه پدریمان هست ، بابامون فلان هست ....... در حال نابودی هست ، به بعضی دستور بدهید که جنگلهای شمال را از بین نبرند ( برای ویلا سازی ) حق آبه هیرمند را از طالبان بگیریم ، وقتی بیش ۲۰میلیون افغانی ، روزانه میلیاردها متر مکعب اب ، میلیونها عدد نان یارانه ای ، آرد ، آموزش و پرورش رایگان ، بهداشت و درمان رایگان .......... استفاده می کنند.
؛ عرض زیادی نیست ، فقط دعا می کنیم تا آخر اردیبهشت ماه ، جوانمردی پشت تربیون بیاد و بگوید ، مردم تمام شد ، تمام سختی و بدبختی و گرسنگی و فقر و تبعیض و تورم و گرانی و گوشت و ماهی و میگو .......... فقط بعدش که گفت ، تا اطلاع ثانوی بیرون نیاد !!!