فرار تازه عروس، جنایت هولناک رقم زد
متهم گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم، چون قصدم دفاع از خودم بود. من قصد داشتم زنم را از سعید پس بگیرم. او عشق من را دزدیده بود.
پارسینه: مردی که به خاطر فرار همسرش از خانه و ازدواج او با مردی دیگر دست به جنایت زده است، جزئیات این عشق خونین را برای قضات دادگاه کیفری استان تهران توضیح داد.
متهم که شیرمحمد نام دارد سال ۱۴۰۰ همراه برادر و پسرعمویش از افغانستان به ایران آمد و بعد از ۶ سال جستوجو زنی را که دوست داشت و فردای عقد با او، فرار کرده بود، به تله انداخت و شوهر او به نام سعید را به قتل رساند.
پلیس با تماس تلفنی از بیمارستان در جریان این درگیری خونین قرار گرفت. بعد از این تماس بود که ماموران منطقه لواسان به بیمارستان رفتند و متوجه مرگ مرد جوانی به نام سعید شدند. عامل قتل به نام شیرمحمد و برادرش بشیر و پسرعمویش جمعه بازداشت شدند. شیرمحمد اعتراف کرد خودش مرتکب قتل شده است و برادر و پسرعمویش نقشی نداشتهاند.
سپس شیرمحمد در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم، چون قصدم دفاع از خودم بود. من قصد داشتم زنم را از سعید پس بگیرم. او عشق من را دزدیده بود.
متهم گفت: سال ۹۴ من در افغانستان با ماندانا ازدواج کردم. خیلی او را دوست داشتم و عاشقش بودم. یک روز بعد از عقد بود که خانواده ماندانا گفتند او فرار کرده است. هیچ ردی از ماندانا نبود تا اینکه متوجه شدم او عاشق مردی به نام سعید بوده و آنها به سمت قندهار رفتهاند. به کمک پسرعمو و برادرم رد آنها را در قندهار زدم، اما یک روز قبل از اینکه به آنجا برسم متوجه شدم ماندانا و سعید از مرز خارج شده و به ایران آمدهاند. دیگر آنها را پیدا نکردم، اما در تمام این سالها نتوانستم ماندانا را فراموش کنم. از هر کسی که در ایران بود و با من آشنا بود سراغ سعید و ماندانا را میگرفتم تا اینکه در سال ۱۴۰۰ توانستم رد آنها را بزنم و متوجه شدم در لواسان خانهای اجاره کردهاند و زندگی میکنند و دو بچه هم دارند. با سختی زیادی خانه را پیدا کردم.
متهم گفت: به کمک برادرم و پسرعمویم به آنجا رفتم. نیمه شب وارد خانه شدم سعید با من درگیر شد. او یک گلوله به پایم زد و به سمتم حمله کرد. من هم او را با چاقو زدم.
متهم درباره اینکه اگر ماندانا همسر او بود چرا نسبت به این زن واکنشی نشان نداد، گفت: من برای قتل نرفته بودم. فقط رفته بودم تا بتوانم ماندانا را به خانهام برگردانم. من عاشق ماندانا بودم. حالا هم اگر قصاص نشوم با او ازدواج میکنم. طبق رسم ما پسر مردی که فوت شده به خانواده پدرش میرسد و دختر به مادر. من قبول میکنم با ماندانا و دخترش زندگی کنم؛ البته اگر از قصاص گذشت کنند. من هنوز او را فراموش نکردم.
سپس قاضی از ماندانا خواست درباره ازدواجش با متهم توضیح دهد. ماندانا گفت: من اصلا این مرد را نمیشناسم او هیچ وقت شوهر من نبود و نمیدانم چرا چنین ادعایی میکند.
در ادامه وکیل متهم گفت: مدارکی که به تایید سفارت افغانستان هم رسیده نشان میدهد ماندانا سال ۹۴ به عقد شیرمحمد درآمده است. خانوادهاش هم این را تایید میکنند. موکل من برای پس گرفتن همسرش به ایران آمده، ضمن اینکه طلاقی هم در کار نبوده است و ماندانا مطابق مدارک هنوز در عقد شیرمحمد است. من درخواست برائت موکلم را دارم.
در پایان قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
ارسال نظر